​دل نوشته ها

1- گذری بر #مرکزی_دامپزشکی(نام محفوظ!)...آقای حیوان دوست، سگش رو داده بغل آقایی و خودش اومده پای صندوق که هزینه ها رو حساب کنه ، سگ براش ابراز احساسات میکنه و سرو صدا ، این مردتیکه عوضی هیکل 200 کیلویی رو میکشه به طرف سگ و سرش داد میزنه :خفه شو !سگ باز هم ابراز احساسات میکنه ، مرتیکه تن لش در حالیکه با انگشت میکوبه فرق سر بچه ، داد میزنه ادی ادی خفه شو کله پوک.... با خودم فکر میکنم که این اگر حیوان دوست این مملکته ! بقیه چه میکنند با حیوانات!!!؟ گیریم که قانون حمایت از حیوانات هم تصویب بشه ، ضامن اجراش کی هست !!!!؟
2- گذری بر #مرکزی_دامپزشکی (نام محفوظ!)...گربه تصادفی رو میزارم روی میز معاینه ، دکتر و خانمی مشغول بگو و بخند و تعریف قصه حسن کرد شبستری برای هم ! بعد که فارغ شدن ، دکتر میاد نگاهی میندازه به گربه و دستور سرم و آمپول میده ، نیم ساعت بعد هنوز نه سرمی در کار هست و نه آمپولی ، با عصبانیت میرم رو مخش و یادش میاد و میره داروخانه پیگیری! با سرم بر میگرده و با هزار قر و قمبیل سرم رو وصل میکنه ! بعد از 10 دقیقه میگه این مرد، و من دارم می بینم که زنده ست! و نفس داره هنوز! خدمه رو صدا میکنه که دستگاه اکسیژن رو به برق وصل کنند ، گویا خودش چلاقه ! بعد از یکربع تلاش خدمه ، معلوم میشه که دستگاه اکسیژن سیمش کوتاهه و به میز معاینه نمیرسه! گویا تا به امروز از دستگاه اکسیژن استفاده نشده !بچه رو میکشم لبه میز و سرش رو بزور میرسونم به سر دستگاه که اکسیژن بهش برسه ...بعد جناب دکتر باز میگه بچه مرد! و مشغول احیای قلبی میشه و آنچنان احیایی میکنه که تمام مدفوع گربه از بدنش خارج میشه و میریزه روی میز معاینه و بچه میمیره...
دوستان از نظر استاندارد جهانی #مرکزی_پزشکی که لااقل در روز 10 سگ و گربه تصادفی داره و سایر جراحیها به کنار، حداقل چند دامپزشک جراح میبایست داشته باشه ؟
#موسسه_دستان_مهر_طبیعت