دست نوشته ای کوتاه از ابراهیم احمدیان مدیر پناهگاه جیران قم و پاسخ محمود فرجامی، مترجم کتاب بیشعوری و طنزشناس سرشناس کشورمان

این چیزی که آقای احمدیان نوشته واقعا برایم دردناک است. من در شهرها و کشورهای مختلفی زندگی کرده ام. خب در بسیاری از کشورهای اروپایی شما سگ بی پناه (یا به اصطلاح نادرست: ولگرد) در خیابانها نمی بینید. سگها یا صاحبی دارند و در ناز و نعمتند و یا در پناهگاههای دولتی که حداقل امکانات برای زندگی راحت فراهم شده نگهداری میشوند. اما من در ازمیر ترکیه زندگی میکنم که شهریست مغضوب و بی پول، چرا که اسلامگراها و آکپارتی هیچوقت در آن رای نیاورده و همیشه پایگاه اصلی مخالفان اینها بوده؛ حضرات هم در مقابل بودجه های عمرانیش را به حداقل رسانده اند. اینقدر که در طول حدود دو سال و نیمی که اینجا زندگی میکنم فقط یک بار رفتگر شهرداری را دیدم که کوچه ما را تمیز میکرد!

کوچه های ما پر از سگ و گربه است. همین سر کوچه ما شبی نیست که چند سگ برای خودشان نچرخند، دنبال ماشینها پارس نکنند و به همدیگر نپرند. گاهی داری قدم میزنی یکهو سگی پارس میکند و از جا میپری. شاشیدن سگها به درودیوار هم جزو غریزهشان است. چندتایی هم سگ مریض داریم. با این حال یک بار، حتی یک بار ندیده ام کسی با آنها بدرفتاری کند. سهل است دیدن اینکه کسی جلوی خانه اش مبلی کهنه گذاشته یا پتویی که سگی استراحت کند یا منظره غذای مخصوص به سگها دادن عابرین بسیار عادی است. یعنی مردم درک کرده اند حالا که شهرداری نمیتواند اینها را جمع و در جای مناسبی نگهداری کند، خودمان باید با هم بسازیم؛ کسی تماس نمیگیرد برای جمع آوری آنها. مردم درک کرده اند که شرایط همین است و باید با هم زندگی کنیم. شهر مال همه است، گیریم که ما باهوشتر و خودخواه تر بوده باشیم و این قدرت را داشته باشیم که از شر «دیگری» راحت شویم.

و فراموش نکنید که دارم درباره ترکیه، یک کشور مسلمان در همسایگی ایران حرف میزنم؛ شبیه ترین کشور و فرهنگ به ایران. تا زمانی که درک کنیم این چیزها بدیهی اند، دست کم چیزهای خوب را از هم یاد بگیریم.(از فیسبوک محمود فرجامی، مترجم کتاب بیشعوری و طنزشناس سرشناس کشورمان)